روزنوشته های متین چپانی



گذار سرآغاز سخنانم اینگونه باشد!

.

.

هر پادشاهی ابتدا یک نوزاد بوده؛


هر ساختمانی ابتدا فقط یک طرح روی کاغذ بوده؛


مهم نیست امروز کجایی.!


مهم اینه که فردا کجا خواهی بود.!


هر کسی در زندگی خود یک کوه اورست دارد که سرانجام یک روز باید به آن صعود کند.!!!


زمین خوردی!؟ عیبی ندارد.


برخیز!!!


نگذار زمین به جاذبه اش ببالد


سر به دو زانوی غم فرو مبر، سرت را بالا بگیر


قدرت دستانی که به سویت دراز شده از یاد برده ای!!؟


کوله بارت ریخت!؟ عیبی ندارد؛


سبک باشی راحتتر اوج میگیری!


وقتی امروز صبح از خواب بیدار شدید، اول از همه چه کاری کردید؟ آیا زیر دوش پریدید،اینستاگرام یا تلگرامتان را چک کردید،یا دندان هایتان را مسواک زدید.اول بندهای کفش راستتان را بستید یا چپ را؟ در حالی که از درمی رفتید به بچه هایتان(پدر مادرتان)چه گفتید؟ از چه راهی به سمت محل کارتان (مدرسه) رفتید؟

ادامه مطلب

باید گفت اعتیاد چیز بدی است.خیلی بد! برای مثال در خانه نشسته اید و معتاد ها را در تلویزیون در اخبار20:30 را نگاه میکنید.و همراه با خانواده، فحش های آب نکشیده خود را حواله معتادین میکنید،ای.چرا رفتی سراغ مواد مخدر و از این حرفا؛ ولی کجای کاری که الان فقط معتاد مواد مخدر نداریم!

ادامه مطلب

یک روز درزمان های قدیم در بازار برده فروشی یک برده فروش یک برده ضعیف و لاغر برای فروش به قیمت صدسکه میزاره ویک نفرمیاد و قیمت این برده رو از برده فروش میپرسه و وقتی برده فروش میگه صدسکه اون شخص میگه ضعیف ولاغره و بیست سکه بیشتر نمی ارزه! 

ادامه مطلب

یک اختلال بسیار حاد و پیشرفته در میان خانواده ها به وفور دیده میشه که به واسطه این اختلال والدین از دانش آموزان می خواهند چون آینده ات برامون مهمه،چون می خوایم در بلند ترین قله های موفقیت بببینیمت،باید تاپ رشته ها رو بخونی!(پزشکی و .)در حقیقت این دسته از دانش آموزان به اهداف و آرزو هاشون نمیرسند!

ادامه مطلب

یادم میاد کوچیک تر که بودم ﻠﻮ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﺧﺎﻟ ﻣﺧﻮﺭﺩم، ﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ ﺭﺍ ﻣﺬﺍشتم ﺁﺧﺮ ﺎﺭ! ﻣگفتم: ﻣﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺷﻤﺰ ﺍﺵ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺯﺮ ﺯﺑﺎﻧﻢ.
ﻫﻤﺸﻪ ﻫﻢ ﻠﻮ ﺭﺍ ﻪ ﻣﺧﻮﺭﺩم، ﺳﺮ ﻣﺷﺪم، ﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻏﺬﺍ ﻣﻣﺎﻧﺪ ﻮﺷﻪ ﺑﺸﻘﺎب!
ﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﻥ ﻠﻮ ﻟﺬﺕ ﻣﺑﺮﺩم، ﻧﻪ ﺩﺮ ﻣﻠ ﺩﺍشتم ﺑﺮﺍ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ.

ادامه مطلب

یه شب مهمون داشتیم، کفش ها توی حیاط جفت شده بود، همشون مرتب بودن به جز یک کفش که پاشنه هاش خوابونده شده بود.هرکس میخواست بیاد تو حیاط اون کفش ها رو میپوشید.میدونی چرا؟ چون پاشنه هاش خوابونده شده بود. یه کم که فکر کردم دیدم بعضی از ما آدم ها مثل همین کفش های پاشنه خوابونده هستیم.برامون مهم نیست کی سوارمون میشه. 

یادت باشه که اگر سر خم کنی، اگر خودت به خودت احترام نذاری، اگر ضعیف باشی، همه میخوان ازت سواری بگیرن و کسی هم بهت احترام نمیذاره.

کفشِ پاشنه خوابونده نباش!


روزی خانواده بسیار فقیری بودند شامل یک پدرومادر و دو فرزند پسر و یک دخترکه تمام نیازهای خود را از طریق یک گوسفند تهیه می کردند و ازطریق فروش شیرآن درآمد ناچیزی داشته که با آن رفع گشنگی می کردند وزندگی خود را به سختی می گذراندند.

ادامه مطلب

پس از یک ساعت بفرمایید،بفرماییدهای بابام با دایم بلاخره وارد خانه شدیم.پس از یک احوال پرسی خویشاوندی،می رویم سر اصل مطلب و پسورد اینترنت را از دایی جویا می شویم ! دایی هم به رسم مهمان نوازی،فارغ از حجم محدود اینترنت پسورد خود را برایمان علنی کرد.

ادامه مطلب

اگر فردا صبح از خواب بیدار شوید و ببینید که بیست کیلو چاق شده‌اید نگران نمی‌شوید؟
البته که می‌شوید! سراسیمه به بیمارستان زنگ می‌زنید و درخواست کمک می‌کنید!اما اگر همین اتفاق به تدریج رخ دهد، یک کیلو این ماه، یک کیلو ماه آینده و.آیا  باز هم همین عکس‌العمل را نشان می‌دهید؟ نه! با بی‌خیالی از کنارش می‌گذرید.

ادامه مطلب

مطالب مربوط به سرگذشت تاریخی و زبان کردها از منابع معتبری که مربوط به پژوهش های علمی پژوهشگرانی همچون دکتر کیومرث فلاحی و . . .می باشند، گردآوری شده اند و هریک از نظریه ها و عقیده ها موافقان و مخالفانی دارد. مدریک اپ سعی کرده نظریه هایی، با دیدهای متفاوت را به شما ارائه دهد و هیچ گونه جهت گیری و موافقت و یا مخالفتی با نظریه ها و عقاید ندارد.

ادامه مطلب

ریچارد باخ در کتاب توهمات می‌نویسد روی محدودیت های تان پافشاری کنید تا به راستی با محدودیت رو به رو گردید. طبیعت لطف خاصی به کسی نمی کند،با همه به یک شکل رفتار می‌کند.هر بذری که در زمینه بکارید،طبیعت آن را می رویاند. هر بذری که در ذهن خود بکارید،طبیعت آن را هم می رویاند. همه چیز بستگی به شما دارد که چگونه روی افکار مثبت تمرکز کنید.

ادامه مطلب

ﺭﻭﺯ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺍﺯ ﻨﺎﺭ ﺩﻪ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻓﺮﻭﺷ. ﺭﺩ ﻣ ﺷﺪﻢ، ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﺍ ﺧﺮﺪ ﻭ ﻣﻮﺩﺑﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻓﺮﻭﺵ ﺗﺸﺮ ﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻫ ﺎﺳﺨ ﺑﻪ ﺗﺸﺮ ﺍﻭ ﻧﺪﺍﺩ! ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻪ ﺩﻭﺭ ﻣﺸﺪﻢ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﻔﺘﻢ: ﻪ ﻣﺮﺩ ﻋﺒﻮﺱ ﻭ ﺗﺮشﺮﻭ ﺑﻮﺩ، ﺩﻭﺳﺘﻢ ﻔﺖ: ﺍﻭ ﻫﻤﺸﻪ ﺍﻦ ﻃﻮﺭ ﺍﺳﺖ.

ادامه مطلب

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Lamar شعر نو پارسای بی ادعا وبلاگ رسمی مهدی جاویدپور فینگرفود در تهران استراتژیست توسعه فردی و شغلی کاشی و سرامیک آشپزی Amanda دانلود خلاصه کتاب